Web Analytics Made Easy - Statcounter

در عالم روزنامه‌نگاری جمله‌ای هست که می‌گوید «سوژه، سوژه می‌آورد!». به همین ترتیب، ما از یک نظر که برای مطلبی دریافت کردیم، گزارشی مفصل تدارک دیدیم و از هر کدام از نظراتی که برای گزارش دوم ثبت شد، موضوعاتی برای مطالب بعدی به دست آوردیم. نه اینکه نظرات را صرفاً سوژه‌ای برای تهیهٔ گزارش ببینیم. بلکه هر کدام را دغدغه‌ای از یک تجربهٔ زیسته و مسائل از سر گذارندهٔ مخاطبان‌مان دانستیم که نیاز به تجزیه و تحلیل و ارائهٔ راهکار از کارشناس دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خانم «مریم سیفی‌کار»، روانشناس بالینی و زوج‌درمانگر، قرار است در این حوزه نکات بیشتری را برایمان بگوید تا جایی که به یک جمع‌بندی نسبتاً کامل دربارهٔ ارتباط فرزندان ازدواج‌کرده با خانواده‌ها و تأثیر خانواده بر روابط زوجی برسیم و برای حالت‌های مختلف این مسأله، راهکار‌های قابل‌اجرا به دست آوریم.

ما می‌کوشیم برای حل مسائل پیرامونِ روابط خانواده‌ها با عروس یا دامادشان راهکار‌هایی ارائه دهیم که کار به پاک کردن صورت مسأله نرسد! قطع رابطه، آن هم با پدر و مادر یا خواهر و برادر که ریشه‌های انسان هستند، حل مسأله نیست؛ پاک کردن صورت مسأله است. یادمان باشد گلی که از ریشه‌اش جدا شود، شاداب و سالم نمی‌ماند...

همراه‌مان باشید و اگر نکته، مصداق، مسأله یا حالتی به نظرتان می‌رسد که قابل‌پرداخت و پرسش از کارشناس است حتماً در قسمت نظرات برایمان بنویسید.

در این قسمت از سلسله‌مباحث روابط زوج با خانواده‌ها، به موضوع «اثرگذاری خانواده‌ها بر روابط زوجی» می‌پردازیم.

یک‌طرفه به قاضی نرفتیم؛ حرفمان ادامه داشت!

قبلاً دربارهٔ خانواده‌هایی صحبت کردیم که در آن، عروس یا داماد مانع از رفت‌وآمد با خانوادهٔ همسر می‌شوند. بسیاری از مخاطبان، این نقد را به ما وارد کردند که از والدین طرفداری کرده‌ایم. اما حقیقت این است که همان‌طور که در انتهای گزارش قبل نوشته بودیم، بحث ما ادامه داشت! و حالا قرار است از زاویه‌ای دیگر به مسأله نگاه کنیم. از زاویهٔ عروس یا داماد خانواده که به نحوی حقوقش به رسمیت شناخته نمی‌شود...

سیفی‌کار در این باره و در ادامهٔ صحبت‌های قبل می‌گوید: «هر مسأله‌ای دو سو دارد. وقتی ما راجع به ارتباطات خانوادگی صحبت می‌کنیم باید هر دو طرف معادله را در نظر بگیریم. یعنی هم خانوادهٔ هر یک از زوجین و هم خود دختر و پسری که ازدواج کرده‌اند و خانوادهٔ جدیدی را تشکیل داده‌اند.».

چرا خانواده‌ها دخالت می‌کنند؟

سیفی‌کار دربارهٔ تسلط بیش از حد بر فرزند که باعث دخالت در زندگی مشترک او توسط والدینش می‌شود، می‌گوید: «متأسفانه در بعضی خانواده‌ها اعمال نفوذ مادر روی دختر یا پسرش بسیار زیاد است. این‌گونه مادر‌ها دوست ندارند بچه‌ها از زیر سلطه‌شان خارج شوند و مایلند نظارت بیش از حد بر بچه‌هایشان داشته باشند. به همین دلیل به خودشان اجازه می‌دهند در هر مسألهٔ فرزندانشان حتی بعد از ازدواج، اظهارنظر کنند.

خصوصاً در خانواده‌هایی که پسر با پدر کار می‌کند یا عروس در ساختمانی زندگی می‌کند که مادر همسرش هم آنجا ساکن است، این مسأله بیشتر به چشم می‌خورد.».

فرق مشورت با دخالت چیست؟

واقعیت این است که مراقب و نظارت خانواده‌ها بر روابط دختر و پسری که تازه متأهل شده‌اند، خوب است. از این نظر که روابطی که تازه شروع شده و مثل یک نهال نوپا است، نیاز به مراقبت دارد. این دیدگاه بسیاری از مشاوران و کارشناسان حوزهٔ خانواده است. آن‌ها همچنین معتقدند این مراقبت و کمک نباید به دخالت تبدیل شود. دخالت اساساً موضوع دیگری است که کارشناسان اصولاً با آن مخالفند.

«سیفی‌کار» تفاوت بین دخالت و مشورت را این‌طور شرح می‌دهد: «دخالت یعنی من به خودم اجازه بدهم که نظری را اعلام کنم و اصرار داشته باشم که نظرم حتماً اجرا شود؛ و اگر نظرم اجرا نشود، بار‌ها و بار‌ها پیگیری کنم. بهم بربخورد. دلخور شوم و از طرف مقابلم به‌طور جدی و قاطع، توقع دارم که خواسته‌ام را اجرا کند.

اما مشورت یعنی فقط اگر کسی از ما نظر خواست، نظرمان را اعلام کنیم. آن هم کاملاً بی‌طرفانه و بدون اصرار. نهایتاً تصمیم‌گیری را بر عهدهٔ خود فرد بگذاریم و اصراری از بیرون متوجه او نباشد.».

چرا احساس رقابت با عروس؟

دختری را می‌شناختم که تعریف می‌کرد وقتی برای خرید عروسی با خانوادهٔ نامزدش به بازار رفته بودند، مادر پسر برای هر خرید، کلی خودش را به غش و ضعف می‌زده و نهایتاً پسرش را مجبور می‌کرده از هر چیزی که برای نامزدش می‌خرد، برای او هم بخرد. جالب اینکه دختر با اینکه کم‌سن و سال بود، اعتراضی نمی‌کرد و می‌گفت «اشکالی نداره! مادرشه بالاخره.». اما هر عروسی چنین رفتاری را نمی‌پذیرد.

مریم سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، دربارهٔ دلیل ایجاد حس رقابت با عروس در مادرشوهر‌ها می‌گوید: «در بعضی از خانواده‌ها که روابط پدر و مادر با همدیگر زیاد خوب نیست، مادر تمام سرمایه‌گذاری عاطفی‌اش را روی فرزندان، به‌ویژه فرزند پسر، انجام می‌دهد. این روابط در طول سال‌ها زندگی، بسیار عمیق و ریشه‌دار می‌شود. وقتی پسر بزرگ می‌شود و می‌خواهد ازدواج کند، مادر پسر، عروس را رقیب خودش می‌بیند. چون نسبت به فرزندش احساس مالکیت دارد.».

پیامد‌های این رقابت چیست؟

احساس مالکیت مادر بر فرزندش، بعد از ازدواج فرزند ممکن است پیامد‌های جبران‌نشدنی داشته باشد. از هم پاشیدن خانوادهٔ نوپای فرزند و به هم ریختن روابط شخصی و خصوصی او در اثر دخالت‌ها و رقابت‌های بیجای مادر، از پیامد‌هایی است که شاید بسیاری از ما در اطرافمان دیده باشیم و بر اساس مشاهداتی که از رفتار‌های متقابل مادر و فرزند سراغ داشته‌ایم، ناخودآگاه انگشت اتهام را به سمت مادر گرفته باشیم. این احساسی است که به خاطر حساسیت یا تسلط بیش از حد بعضی مادر‌ها بر فرزندشان، به مخاطب القا می‌شود. هرچند قضاوت در روابط خانوادگی به هیچ روی جایز نیست.

سیفی‌کار پیامد‌های رقابت مادرشوهر با عروس را این‌طور توصیف می‌کند: «احساس مالکیت مادر بر فرزند باعث می‌شود وارد مسائلی شود که نباید بشود. فکر می‌کند این عضو جدید (عروس) دارد بچه‌اش را از او می‌گیرد. پس هر چیزی می‌تواند برایش ناراحت‌کننده باشد. در هر چیزی می‌خواهد اظهارنظر کند. حتی گاهی دیده شده که مادر پسر اجازه نمی‌دهد پسر و عروسش با هم تنها باشند. یعنی سعی می‌کند همه جا همراهشان باشد و اعمال نفوذ کند.».

بالا گرفتن ماجرا در چنین روابطی به همان جنگ کلیشه‌ای و معروف عروس و مادرشوهر می‌انجامد: «کمبود‌های درونی که در چنین مادری وجود دارد، او را تشویق می‌کند که بچه‌اش را در دایرهٔ امن خودش نگه دارد و اجازه ندهد از خانواده خارج شود. اما حالا اتفاقی است که افتاده! پسر ازدواج کرده، یک خانم وارد زندگی‌اش شده و دیگر باید وقتش را با او بگذراند. به همین خاطر مادر به فاز دفاعی می‌رود. این‌جاست که جنگ معروف عروس و مادرشوهر به پا می‌شود.».

خانواده‌ها فرزندانشان را کودک نبینند!

در یک جمع خویشاوندی، پدری می‌گفت «دلم مدام پیش این بچه‌ست. چطوری می‌خواد زن و زندگی‌شو اداره کنه؟ خودش هنوز بچه‌ست!». یکی دیگر از بستگان پاسخ داد: «اگه به نظرت هنوز بچه‌ست، چرا دامادش کردی؟ می‌ذاشتی بزرگ بشه، بعد براش آستین بالا می‌زدی!». واقعیت این است که پدر و مادر‌ها گاهی نمی‌خواهند باور کنند که شان دیگر بچه نیستند! به همین دلیل مدام نگران‌شان هستند؛ حتی بعد از ازدواج. شاید بسیاری از این والدین ندانند که این نگرانی ممکن است همسر فرزندشان را بسیار آزرده‌خاطر کند و برنجاند.

سیفی‌کار در این باره می‌گوید: «بعد از ازدواج دختر و پسر جوان، خانواده‌ها فکر می‌کنند این‌ها هنوز بچه هستند، حتماً باید هوایشان را داشت و روی همه چیزشان نظارت کرد. فکر می‌کنند باید همیشه حواسشان به آن‌ها باشد که آسیب نبینند و اشتباه نکنند.». در واقع با یک نیت خوب و خالص، ممکن است عملکرد اشتباهی در قبال فرزندشان داشته باشند.

فرزندان سعی کنند زیاد به دل نگیرند و عکس‌العمل تند و نامناسبی نشان ندهند.

حریم امن خانواده‌تان را پاس بدارید

سیفی‌کار معتقد است «خانواده باید یک حریم امن برای زوج باشد. مثلاً ما برای حفاظت از خانه‌مان در می‌گذاریم. در را هم می‌بندیم که کسی نتواند وارد خانه‌مان شود و فضای داخلی خانه‌مان هم برای دیگران نمایان نشود. حریم زناشویی هم دقیقاً به همین شکل است. زندگی زناشویی باید حریم داشته باشد.».

ما نمی‌توانیم جلوی اظهارنظر دیگران (خصوصاً خانوادهٔ خودمان و همسرمان) را بگیریم. اما می‌توانیم در صورت صلاحدید و با توافق همسرمان، نظرات آن‌ها را فقط بشنویم و در زندگی‌مان پیاده‌سازی نکنیم. سیفی‌کار با بیان این راهکار برای کاهش تنش‌های ناشی از این اظهارنظر‌ها می‌گوید: «همهٔ آدم‌ها، خصوصاً پدر و مادرها، می‌توانند اظهارنظر کنند. اما مهم این است که ما چقدر آن نظر‌ها را در زندگی‌مان اجرا کنیم. مثلاً وقتی زن و شوهر با هم قرار گذاشته‌اند که یک روز تعطیل را در خانه بمانند، استراحت کنند یا کار‌های خانه را انجام بدهند، اگر مادر خانم یا مادر آقا تماس می‌گیرند و می‌گویند «بلند شید ناهار بیاید اینجا.»، باید خیلی مقتدرانه و محترمانه جواب بدهند «نه. ما امروز برنامه داریم و نمی‌تونیم بیایم پیش شما.». خانم و آقا نباید بدون هماهنگی با همسر، برنامه‌ای ترتیب بدهند یا با کسی قرار مهمانی بگذارند.».

زوج، مسئول مستقیم حفظ حریم خود هستند!

ما هستیم که تعیین می‌کنیم افراد مختلف تا چه حد وارد حریم‌مان شود؛ غریبه یا آشنا، خانواده یا دوست. مریم سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، مسئولیت حفظ حریم خانواده را مستقیماً بر عهدهٔ خود زوج می‌داند و توضیح می‌دهد: «خیلی وقت‌ها خانم یا آقا حرف هر کسی را در زندگی دخالت می‌دهند. شاید بگویید «پدر و مادر، هر کسی نیست!». منظور ما از «هر کس» افراد خارج از چارچوب زندگی شخصی است. تا زمانی که در خانهٔ پدرتان زندگی می‌کنید، پدر و مادرتان، زندگی شخصی و خانوادهٔ درجه‌یک شما هستند. وقتی که ازدواج کردید، خانوادهٔ درجه‌یک شما، همسر و فرزندانتان می‌شوند. پس این حریم را برای این خانواده باید قائل باشید.».

اما در این میان یک نکتهٔ مهم وجود دارد: «اگر خانواده‌ها می‌توانند بر روابط زوج تأثیر بگذارند، این خود زوج هستند که فضایش را ایجاد یا از آن استقبال می‌کنند. اگر مادر خانم یا آقا، دربارهٔ همسر اظهارنظر می‌کند و نظر مثبت یا منفی می‌دهد، به جای آنکه فرد شنونده در زندگی اش دقیقاً روی همان کلمات و نظرات مانور بدهد و در زندگی اش واردشان کند، می‌تواند فقط بشنود و هیچ عکس‌العمل و واکنشی نشان ندهد.».

با خانواده دربارهٔ همسرتان درد دل نکنید

یادتان باشد اگر همسرتان با خانواده‌تان مشکلی دارد خودشان باید این مشکل را با هم حل کنند. شما هیچ‌وقت نباید برای حل مشکل همسرتان با خانواده‌تان، با یکی از طرفین وارد گفتگو شوید. سیفی‌کار معتقد است این کار دافعه ایجاد می‌کند و توضیح می‌دهد: «خیلی وقت‌ها دلیل ورود و دخالت خانواده‌ها به روابط زوجی این است که خود زوج فضا را برایشان باز می‌کنند. یعنی خانم یا آقا برای مادرش دربارهٔ همسر خودش درد دل می‌کند، ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایش را دربارهٔ او می‌گوید. حالا مادر، چون راحتی و آرامش فرزندش برایش مهم است، شروع به دخالت و نظارت می‌کند و بر خودش واجب می‌داند که حتماً نظر بدهد. پس یکی از راه‌هایی که می‌توانیم این مسأله را کنترل کنیم، کاهش تأثیرپذیری از حرف دیگران و حفظ حریم خانواده است.

خیلی وقت‌ها هم بزرگتر‌ها یک سری مسائل را مطرح می‌کنند، ولی اصلاً منظورشان چیزی نیست که ما برداشت می‌کنیم. بلکه، چون ما دربارهٔ آن‌ها ذهنیت بد، حس بد یا خشم داریم، بدترین برداشت را از حرف یا رفتارشان می‌کنیم.».

۴ نکته دربارهٔ تأثیر خانواده بر روابط زوجین

سیفی‌کار، روانشناس بالینی و زوج درمانگر، حرف‌هایش را این‌طور جمع‌بندی می‌کند:

«نکتهٔ اول؛ خانواده باید حریم داشته باشد. حریم خانواده را زن و مرد باید حفظ کنند. چارچوبی که نه چیزی از آن خارج شود و نه چیزی واردش شود.

نکتهٔ دوم؛ حرف‌هایی که زوج بین خودشان می‌زنند از خانه خارج نشود؛ که این می‌شود اصل رازداری بین زن و مرد. آن‌ها باید رازدار همدیگر باشند و اتفاقاتی را که در خانه‌شان می‌افتد برای هیچ‌کس تعریف نکنند؛ حتی خانواده‌شان.

نکتهٔ سوم؛ زوج روی حرف‌هایی که در خانواده‌شان می‌شنوند، مانور ندهند و آن‌ها را به همسرشان انتقال ندهند. اگر بین پدر یا مادرشان با همسرشان مشکلی پیش می‌آید، آن‌ها خودشان باید مسأله را حل کند. دختر یا پسر نباید به دفاع از همسر یا والدینش برود.

نکتهٔ چهارم؛ برای اینکه جلوی دخالت خانواده‌ها گرفته شود، بهترین راه این است که زن و شوهر اتحاد بین‌فردی داشته باشند. اگر چیزی می‌شنوند، به جای آنکه سریع واکنش نشان دهند یا در خانه اجرایش کنند، درباره‌اش فکر کنند، بررسی کنند و با هم‌فکری همسرشان تصمیم بگیرند.».

بیشتربخوانید

نقش اول فرزندپروری با پدر است یا مادر ؟

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: زوج ها خانواده ها بعد از ازدواج بر روابط زوج خانواده ها پدر و مادر سیفی کار بر فرزند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۵۳۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فقط افرادی که در خانواده‌ای سمی بزرگ شده‌اند این ۷ مورد را درک می‌کنند

نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر می‌گذارد تجربیات مخرب اولیه زندگی زخم‌های عاطفی ماندگاری از خود به جای می‌گذارند.

آنها اغلب روابط شما را به گونه‌ای تحت تاثیر خود قرار می‌دهند که درک آن دشوار است.

در ادامه، به بررسی ۷ چیز در زندگی می‌پردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانواده‌ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می‌کنند.

۱) زندگی در تنش مداوم
بزرگ شدن در یک خانواده سمی می‌تواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمی‌دانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد روانشناسان خاطرنشان می‌کنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیری‌های مداوم باشند در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان می‌دهند.

بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است از لحظه‌ای که از خواب بیدار می‌شوید، تا زمانی که به رختخواب می‌روید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.

شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتار‌ها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمی‌دانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین می‌رود.

۲) احساس می‌کنید که در افت و خیز احساسی هستید
اعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند گاهی اوقات، آنها آرام، دوست‌داشتنی و خوب به نظر می‌رسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.

این دقیقاً همان چیزی است که باعث می‌شود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید درست زمانی که فکر می‌کنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب می‌کند این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی می‌شوند.

بچه‌هایی که در چنین شرایطی بزرگ می‌شوند و نمی‌دانند که چه چیزی انتظارشان را می‌کشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.

۳) مراقبت از دیگران
کودکان در خانواده‌های سمی ممکن است خود را در نقش‌هایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب، این امر آنها را وادار می‌کند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را می‌رباید.

بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کار‌هایی برای دیگران پیوند دهید.

در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرز‌های سالم و توجه به نیاز‌های خود انجام می‌دهید.

در این صورت، عزت نفس شما آسیب می‌بیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.

۴) عزت نفس پایین
افرادی که در خانواده‌های سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می‌کنند اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بی‌قید و شرط می‌دادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.

هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است. حتی در موقعیت‌هایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.

بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش می‌کنید.

۵) کمال‌گرایی
فرزندان خانواده‌های سمی می‌توانند دچار کمال‌گرایی شوند. شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به عنوان یک نقص، به جای بخشی از زندگی عادی تلقی می‌کردند.

بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمال‌گرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.

تمایل به کمال‌گرایی همچنین می‌تواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.

۶) سرکوب احساسات
محیط‌های سرکوب‌کننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالش‌برانگیز می‌کنند.

روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابله‌ای است که توسط اعضای خانواده‌های سمی استفاده می‌شود.

کودکان در چنین خانواده‌هایی این باور را دارند که ابراز احساسات می‌تواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود؛ بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب می‌کنند که باعث می‌شود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالش‌برانگیزتر شود.

اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه می‌توانید به او نزدیک شوید؟

۷) مکانیسم‌های مقابله‌ای ناسالم
بزرگ شدن در یک شرایط سمی می‌تواند باعث شود مکانیسم‌های مقابله‌ای دیگری در شما شکل گیرند:

کناره‌گیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنج‌های عاطفی بیشتر
سوء مصرف مواد مخدر  برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس
انجام رفتار‌های خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقت‌فرسا یا به دست آوردن حس کنترل
صرف زمان بیش از حد در شبکه‌های اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیله‌ای برای فرار از واقعیت‌های زندگی ناکارآمد خانوادگی

منبع: روزیاتو

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی خواندنی‌ها

دیگر خبرها

  • تصاویر مزاحمان نوامیس نازی‌آباد؛ درگیری خونین با مغازه‌داران معترض!
  • قتل فرزند کوچک‌تر جلوی چشم مادر!/ عکس
  • نیکا قربانی چه کسانی شد؟
  • تبادل مرگ و زندگی در جریان اهدای عضو
  • آتش در خانواده نیکا شاکرمی
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • ۷ چیزی که فقط افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند
  • فقط افرادی که در خانواده‌ای سمی بزرگ شده‌اند این ۷ مورد را درک می‌کنند
  • تسلیت استاندار خوزستان به مناسبت درگذشت مادر شهیدان دزفولی
  • مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربان‌تر از مادر